کد مطلب:149410 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

آیا امام حسین دستور خصوصی داشت؟
یكی از اموری كه موجب می گردد داستان كربلا از مسیر خود منحرف گردد و از حیز استفاده و بهره برداری عامه ی مردم خارج شود و بالأخره آن هدف كلی كه از امر به عزاداری آن حضرت در نظر است منحرف گردد، این است كه می گویند حركت سیدالشهداء معلول یك دستور خصوصی و محرمانه به نحو قضیه ی شخصیه بوده است [1] . و دستوری خصوصی در خواب یا بیداری به آن حضرت داده شده است؛ زیرا اگر بنا شود كه آن حضرت یك دستور خصوصی داشته كه حركت كرده، دیگران نمی توانند او را مقتدا و امام خود در نظیر این عمل قرار دهند و نمی توان برای حسین «مكتب» قائل شد، برخلاف اینكه بگوییم حركت امام حسین از دستورهای كلی اسلام استنباط و استنتاج شد و امام حسین تطبیق كرد با رأی روشن و صائب خودش، كه هم حكم و دستور اسلام را خوب می دانست و هم به وضع زمان و طبقه ی حاكمه ی زمان خود آگاهی كامل داشت؛ تطبیق كرد آن احكام را بر زمان خودش و وظیفه ی خودش را قیام و حركت دانست. لهذا در آن خطبه ی معروف، استناد كرد به حدیث معروف رسول خدا: «من رأی سلطانا جائرا...». ایضا فرمود: «الا ترون أن الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه، لیرغب


المؤمن...» نفرمود: «لیرغب الامام»، یعنی وظیفه ی هر مؤمنی این بود نه ظیفه ی امام حسین از آن نظر كه امام بود.

ولی معمولا گویندگان برای اینكه به خیال خودشان مقام امام حسین را بالا ببرند، می گویند دستور خصوصی برای شخص امام حسین برای مبارزه با شخص یزید و ابن زیاد بود و در این زمینه از خواب و بیداری هزارها چیز می گویند. در نتیجه قیام امام حسین را از حوزه ی عمل بشری قابل اقتدا و اقتفا كه «لقد كان لكم فی رسول الله اسوة حسنة» [2] خارج می كنند و به اصطلاح از زمین به آسمان می برند و حساب «كار پاكان را قیاس از خود مگیر» به میان می آید و امثال اینها. هر اندازه كه در این زمینه خیالبافی بیشتر بشود، از جن و ملك و خواب و بیداری و دستورهای خصوصی زیاد گفته شود، این نهضت را بی مصرف تر می كند.

حالا ببینیم آیا اگر امام حسین با دستور خصوصی عمل كرده باشد مقامش بالاتر است یا اگر با دستور كلی و تطبیق كلی بر جزئی و اصابه در تطبیق آن در حالی كه دهات و كبار صحابه مانند ابن عباس از تطبیق آن عاجز بودند عمل كرده باشد مقامش بالاتر است؟ ما شرقیها مقام را فقط به این می دانیم كه گفته شود فلان شخص اهل مكاشفه است، اهل كرامت و معجزه است، جن در تسخیر دارد، با فرشتگان تماس دارد. شك نیست كه امام حسین دارای مقام ملكوتی است اما او دارای مقام جمع الجمعی است، انسان كامل است. مقام انسان از مقام فرشته بالاتر است. حد اعلای كمال انسان در این نیست كه با فرشته در تماس باشد. حد اعلای كمال انسان این است كه انسان كامل باشد. ما می گوییم در معراج، جبرئیل از تك فرو ماند. اگر امام حسین با راهنمایی مستقیم فرشته حركت كرده باشد، معنایش این است كه با عقل و تشخیص شخصی خودش قادر نبود كه وظیفه ی خود را تشخیص دهد. اما اگر با عقل خود تشخیص داده باشد، معنی اش این است كه عقل و ادراك شخص خودش از همه بالاتر بود و كار الهام را كرد. الهام در جایی است كه هدایت عقل و شرع وافی نباشد، در صورتی كه هدایت عقل و شرع برای امام حسین كافی بود.

علیهذا معنای «ان الله شاء ان یراك قتیلا» این است كه مشیت كلی تشریع این را اقتضا كرده، نه مشیت تكوینی یا مشیت تشریعی مخصوص شخص خود تو. در قدیم،


علمای ما روی این جهت زیاد بحث كرده اند كه آیا مشیت در جمله ی: «ان الله شاء ان یراك قتیلا» مشیت تشریعی است یا تكوینی؟ و قبول كرده اند مشیت تشریعی است. ولی در این جهت بحث نكرده اند كه بنا بر مشیت تشریعی، آیا این مشیت همان مشیت كلی است كه شامل همه ی مسلمین بوده است یا نه، یك مشیت تشریعی و دستور تشریعی بوده كه اختصاص داشته به امام حسین علیه السلام؟

طور دیگر هم می توان بحث كرد كه عاقلانه تر باشد: آیا امام حسین كه قیام كرد، از آن جهت قیام كرد كه امام بود یا از آن جهت كه یك نفر مؤمن و مسلمان بود؟ به عبارت دیگر، اگر بخواهیم در اطراف حدیث «ان الله شاء ان یراك قتیلا» بحث كنیم باید بگوییم آیا مشیت تكوینی بود یا تشریعی، و بنابر تشریعی آیا تكلیف خصوصی و شخصی بود یا تكلیف كلی؟ و بنابر دوم آیا آن تكلیف كلی متوجه امام و پیشوای مسلمین بود یعنی از نوع وظایف و تكالیفی است كه برای ائمه وضع شده یا از نوع تكالیفی است كه برای عموم مؤمنین و مسلمانان وضع شده؟ در این زمینه باید مثالهای توضیح دهنده ای ذكر شود. ضمنا آنجا كه تكالیف مخصوص ائمه ی مسلمین ذكر می شود، فرق گذاشته شود بین تكالیف امام به معنی زعیم فعلی مسلمین و بین امام به معنی صاحب مقام ولایت و وصایت.


[1] در اينجا بايد فرق بين قضاياي شخصيه و خارجيه و حقيقيه و اينكه به اصطلاح متأخرين و جعل احكام بر طبق قضاياي حقيقيه است، شرح داده شود.

[2] احزاب / 21 [براستي براي شما در وجود رسول خدا نمونه و الگوي خوبي است.].